نوشته ها و شعر هاي فردوس اعظم

متن مرتبط با «ای که میپرسی نشان عشق» در سایت نوشته ها و شعر هاي فردوس اعظم نوشته شده است

«دریا، غروب، نم نم باران» کتاب شایسته تقدیر جایزه کتاب سال الوند

  • در پیش کسی درد دل تنگ نگفتمخاموشم و چون مرغ شباهنگ نگفتممانند فلانی نشدم شاعر دربارچیزی به جز از ملت و فرهنگ نگفتمآیینه منم، آب منم، مذهبم عشق استبا شیشه دلان مرثیه ی سنگ نگفتم!بسیار غزل گفته ام از وحدت دلهااز صلح و صفا گفتم و از جنگ نگفتم!هرچند که دور از وطنم، خاطره اش سبزیک بار هم از حسرت افرنگ نگفتم!گاهی خودم از دست خودم میخورم افسوسشعری که به دلها بزند چنگ،نگفتم!همصحبت من آیینه و چشمه و مهر استصد شکر که از نقشه و نیرنگ نگفتمهمرنگ خودم هستم و همرنگ شما نه!از تفرقه بیزارم و از رنگ نگفتم!فردوس اعظم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دور دوازدهم جایزه‌ی کلک زرین

  • روز جمعه، ۱۵ ثور ۱۴۰۲ خورشیدی برنده‌گان دوازدهمین دور جوایز آکادمی کلک زرین در کابل اعلام شد. در محفلی که در دفتر مرکزی نهاد «افغان ادبی بهیر» به منظور تفویض جوایز کلک زرین در شهر کابل برگزار شده بود، آقای صدیق‌الله بدر یکی از اعضای هیئت داوران اکادمی کلک زرین به نماینده‌گی از آکادمی کلک زرین در پیوند به پیشینه‌ی فعالیت‌های دوازده ساله‌ی اکادمی کلک زرین سخنرانی کرد و در باره‌ی ویژه‌گی‌های شعرها و نوشته‌های برنده‌گان‌ جایزه‌‌های سال ۱۴۰۲ خورشیدی اکادمی کلک زرین، دیدگاه هیئت داوران سال ۱۴۰۲ خورشیدی را بیان کرد. آقای بدر در ادامه‌ی سخنانش گفت: اکادمی کلک زرین، یک نهاد ادبی آزاد متشکل از نویسنده‌گان افغانستان است که همه ساله به شماری از آثار برتر شاعران و نویسنده‌گان‌ افغانستان و کشورهای دارای زبان و فرهنگ مشترک با مردم افغانستان، جوایزی را اعطا می‌کند. خوش‌بختانه امسال در کنار چند اثر ارزشمند فارسی و‌ پشتوی متعلق به شاعران‌ و‌ نویسنده‌گان افغانستان، دفتر شعرهای شاعر و داستان‌نویس و پژوهشگر نام‌آشنای جمهوری تاجیکستان‌ آقای فردوس اعظم با نام (زخم‌های شکفته) برنده‌ی جایزه‌ی کلک زرین شناخته شده است.جایزه‌ی بیرون‌مرزی فارسی اکادمی کلک زرین، قبل از این، به دفترهای شعرهای سه تن از شاعران و‌ نویسنده‌گان نامور و توانای جمهوری تاجیکستان بانو فرزانه خجندی، آقای آذر سلیم‌ و استاد عبدالجبار سروش تفویض گردیده بود.دفتر زخم‌های شکفته، مجموعه‌ی تازه‌ی شعرهای شاعر قامت‌افراز و بالنده آقای فردوس اعظم که از سوی هیئت داوران بخش فارسی آکادمی کلک زرین برنده‌ی جایزه‌ی ادبی کلک زرین سال ۱۴۰۲ خورشیدی شناخته شده، حاوی زیباترین نمونه‌ها‌ و خوشه‌های گلستان شعر معاصر تاجیکستان است که مورد استقبال ویژه‌ی جامع, ...ادامه مطلب

  • پرتقال‌های امید

  • جنگ مثل سایه، همیشه همراه‌مان است. گردبادِ خشم‌گینی که ستون‌های زندگی را می‌شکند و چیزی جز ویرانی و ناامیدی باقی نمی‌گذارد.من و خانواده‌ام سال‌هاست که به آن عادت کرده‌ایم. مثل یک مهمانِ ناخواسته حاضر به رفتن نیست. اما این سایه ی نوآمده، این سایه ای که سیاهی ترسناک‌تری را زاییده است، فرق می‌کند. تاریک‌تر، وحشت‌انگیزتر و مثل وَبای همه‌گیر همه‌چیز را آلوده کرده است...آن بعدازظهر، مثل روز‌های پیش، سنگینی ناامیدی و احساسِ سُستی شانه‌های باریکِ مادرم را آویزان کرده بود. آفتاب از پشتِ شیشه‌های شکسته‌ی پنجره‌مان به خانه می‌تابید و روی صورتِ نهیب و چشمانِ بی‌رنگش می‌نشست. پوستِ روی استخوانیش پُرآژنگ شده بود. حالِ خواهرم بد‌تر از او، جسمِ کوچکش لاغر‌تر و چشمانش مثل عروسکِ یکپایه اش که همیشه در گوشه اتاق می‌خوابید، بی‌رنگ‌تر می‌نمودند. دنده هایمان مانند کلید‌های پیانو از بدنمان بیرون ‌زده بود. سال‌ها پیش پدرم که آن وقت زنده بود، گفت: "جنگ مانند سرطان است، آرام - آرام هر چیزی را که با آن در تماس است، می‌خورد".تمام تلاشم را به کار بُردم تا اگر حتی دستم زیر سنگ هم برود، چیزی برای خوردن پیدا کنم. اما این کار مثلِ تلاش برای صیدِ ماهی در بسترِ یک رودخانه ی خُشک بود. هیچ وقت این قدر احساسِ درماندگی نکرده بودم. روزِ گذشته آخرین دَستپانه ی مادرم را با بَهای ناچیز فروختیم.* * * *گویی شهرِ ارواح بود. خیابان‌ها مثل شکمم خالی، فروشگاه‌ها مانندِ دهانم بسته، تنها گاهی صدای انفجار از دوردست می‌آمد و سکوت را می‌شکست. ساختمان‌ها ریخته و گوشه‌ها پر از آوار بود. بوی دود و باروت در هوا می‌پیچید. نمی‌توانستم در حینِ راه رفتن احساسِ ترس نکنم. هر لحظه ممکن بود در تیررس قرار بگیرم. سرم را مثل متهمان پائین انداخ, ...ادامه مطلب

  • #نغمه‌های_تاجیکی در گیلان طنین انداخت

  • #مژده "نغمه‌های تاجیکی"، مجموعه‌ی اشعار شاه‎منصور شاه‎میرزا، ادیب تاجیک که سال گذشته در دهلی نو و تهران چاپ شده بود، به #چاپ_دوم رسید.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی اکو، کتاب مذکور در همایش شاعران و موسیقیدانان با حضور بیش از 200 شاعر و هنرمند از ایران، تاجیکستان، افغانستان، پاکستان و هندوستان که روزهای 18-20 آبان‎ماه سال 1401 در زیباکنار رشت (استان گیلان) برگزار گردید، با حضور استاندار گیلان و جمعی از مسئولین ایران رونمایی شد. "نغمه‌های تاجیکی" از سوی نشر شاعران پارسی‌زبان با شمارگان 500 نسخه منتشر شد. علیرضا قزوه، شاعر و مدیر مؤسسة فرهنگی شاعران پارسی‌زبان در پیشگفتار کتاب مذکور نوشته است: "شاه‎منصور شاه‎میرزا را از خیلی سال‎ها پیش می‌شناسم و تقریباً از سال های 2000 که به عنوان نخستین مأموریّت فرهنگی به تاجیکستان رفتم، ایشان را در آنجا ملاقات کردم. الآن درست یادم نیست که نخستین دیدار ما در اتّفاق نویسندگان بود یا در رایزنی فرهنگی. الغرض اینکه شاه‎منصور را بیش از بیست سال است که می‌شناسم و با هم رفاقت داریم و با هم بسیار بار در محافل ادبی ایران و تاجیکستان شعر و غزل خوانده... و تجربة بسیار خوبی اندوخته و هم‎اینک به اعتقاد من یکی از شاعران قابل اعتنا در عرصة غزل امروز تاجیکستان است. گرچه در عرصة پژوهش و مردم‌شناسی و ترجمه نیز کارهای ارجمندی کرده است و آشنای‌اش با نثر امروز فارسی بسیار عمیق و قابل اعتناست. حتّی از ایشان داستان و نقد و نظر نیز دیده‌ام و در این عرصه نیز به اندازة غزل تواناست". گفتنیست اوّلین کتاب غزل های او "می‎خواستم پرنده شوم" سال 2019 (1398 خورشیدی) از سوی نشر ثالث در تهران منتشر شد. تا کنون از این نویسنده کتاب های زیرین به نشر رسیده‌اند: "سرمة , ...ادامه مطلب

  • «زخم‌های شکفته» در کابل چاپ شد!

  • این مجموعه با تیراژ ۵۰۰ نسخه شامل ۶۰ غزل است که همه در موضوعات اجتماعی سروده شده‌اند و ۳۳ شعر آن در خصوص اوضاع نابسامان و تلخ افغانستان (خراسان) و در حمایت از مردم دردمند و صدای آزادی‌های آنهاست.ناشرِ این کتاب «گروه فرهنگی هم‌زبانان» است.شاعر و پژوهشگر جوان جناب اسماعیل لشکری مسوولیت، ویراستاری، برگ‌آرایی و چاپ این کتاب را بر عهده داشته‌اند، و همچنین پیشگفتاری بر این اثر نوشته‌اند، که سپاسگزارِ لطف و زحمات و همت ایشان هستم.اشعار عاشقانه در این اثر جای ندارند.علاقه‌مندان می‌توانند جهت تهیه این کتاب به جناب لشکری در کابل مراجعه نمایند.این مجموعه را با یک بغل عشق و مهر تقدیم می‌کنم به همزبانان عزیزم.به امید روزهای خوش! روزهای که دوباره آرامش، امنیت، روشنی و آزادی برای همیشه در این جغرافیا حاکم بشود.با مهرفردوس اعظم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • فاحشه های هزاررو

  • این شهر، شهر فاحشه های هزاررو ستچیزی که گم شده است در این گوشه آبروستطبق نظامنامه ی این شهر  پر نقابهر کس دهان به مدح گشود آدم نکوست!البته چاپلوسی این قوم تازه نیستآیینه از نگاه کج اندیش؛ فتنه جوس, ...ادامه مطلب

  • برای #حسین_جنتی

  • ‍ نفرین به حربه ای که دروغ و دیانت استمجموعه ای سخیف که نامش سیاست استلعنت به ان نگاه که از روشنی تهی ستاٌف بر قبیله ای که بدون شرافت استشاعر کجاست؟ گوشه  زندانِ بی دلیلامروزها شکنجه به شکل عدالت استدروازه‌های عاطفه را سخت بسته‌اندچیزی که باز مانده فقط راه حسرت استما درد‌های مشترک مردم خودیمجغرافیای غصه ما بی‌نهایت استای شاعری که جرم و گناهت #سرودن استتنها نه ای که پشت تو فریاد ملت است#فردوس_اعظم#زندان_جای_شاعر_نیست@firdavsiazam, ...ادامه مطلب

  • #برای_مادرم

  • خبر رسید که در روز عید بیماری دلم گرفت و شد از دیده اشک غم جاریبه روزگار، به غربت، به جادّه‌ها لعنت که دور کرده مرا از تو وقتِ ناچاریآهای باد که از شهر یار می آییچرا پیام خوش از مادرم نمی آری؟بگو که خسته ام از دست این جدایی هاتمام قلب منی وقت خواب و بیداریگشوده ام به دعا دست و می رسد الهامدوباره مادر من! خوب می‌ شوی، آری! بخند خنده تو طرح باغ و آیینه , ...ادامه مطلب

  • خودم برای خودم یک رفیق می‌مانم

  • دلم گرفت، دلم مُرد از هوای شما کجا روم که رها باشم از جفای شما به سوی غربت تلخ از دیار کوچ کنم؟که "تنگ" می‌کنم این شهر را برای شما! منی که در بغلم صد چراغ می‌سوزد چرا قدم بگذارم به جایْ پای شما؟!هنوز ذهن من از اعتراض لبریز است مگر به خواب روم گم شود صدای شما! خودم برای خودم یک رفیق می‌مانم نه آشنای کسانم! نه آشنای شما! مرا به خاطر عشق از خدا نترسانید نمی‌ش, ...ادامه مطلب

  • مصاحبه متفاوت بانو #آرزوی_داودی با #فردوس_اعظم شاعر جوان و نام آشنای تاجیکستان

  • کنج قفس که عرصه ی بالِ عقاب نیست!--------------------------------------------------- – درود به شاعر عاشقانه های ناب لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی فرمایید. ✍ تا تو کنارمی، غزلم عاشقانه استدر شعر چشمهای تو فردوس اعظمم – در آغاز می خواهم نظرتان را در مورد شعر بدانم. هر شاعری نظری خاص دارد. شعر در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟ ✍ای شعر! شاهد همه ی درد های منجز دامن بلند تو دارم پناه؟ نه! چقدر به تاثیر شعر در جریانات اجتماعی معتقدید؟ ✍میکشم آسمان آبی رنگ ،میکشم یک زمین دور از جنگشاعرم من و خوب میدانم که توان مداد یعنی چه! – امروزه شاهد ورود انبوهی از شعر و اثار شاعران نوپا به بازار نشر هستیم. نظرتان راجع به این پدیده چیست ؟ ✍ وقتی که یکی خانه به دوش است، غریب استاین گونه برآوردن آثار اضافی است – آقای اعظم مطلع شدیم مدتی است که ترک وطن کرده و در غربت به سر میبرید. میتوانم بپرسم که دلیل این دوری چه چیزی بوده؟ ✍غوکان به کنجِ برکه و مُرداب قانع اندجای نهنگ گوشه ای این منجلاب نیست – پس راهی که انتخاب کردید مسیریست برای رسیدن شما به سعادت و خوشبختی ؟ ✍ هجرت مسیر واقعه ی جبر و درد ماستوقتی که نیست چاره غم این دیار را – اهان، پس معلوم میشود که به اجبار ترک یار و دیار کرده اید... ✍بر سایه های مرده ی هم تیغ می کشیمجز کینه در دیار جهالت نمانده است – جهالت؟؟ میشود بیشتر توضیح بدهید؟ ✍ ناگفته , ...ادامه مطلب

  • ایوان من تهیست، پرستو بیاورید!

  • ایوان من تهیست، پرستو بیاورید! بیزارم از سکوت، هیاهو بیاورید!اینجا شکوهِ منظره ها بی طراوت استاز کوچه باغِ دهکده شب بو بیاورید هر سو نگاه می‌کنم این جا غریبه استیک آشنا چو آینه یکرو بیاورید یک مشت شعرِ نغز از استاد رودکیبویی ز مولیان و لبِ جو بیاورید بی چشم های روشنِ او غرق ظلمتمخورشید را به خانه ام!این سو بیاورید ای بادها به میهن من رو کنید و بعدیک تارِ مو برای من از او بیاورید #فردوس_اعظم #غزل_معاصر_تاجیکستان https://telegram.me/firdavsiazamبرچسب‌ها: ایوان من تهیست, پرستو بیاورید, ...ادامه مطلب

  • من تاجر شمایم و کالای من وفاست

  • من تاجر شمایم و کالای من وفاست كالای من به خاطر قلب خوش شماستآورده‌ام برای شما عشق و عاطفه عشقی که مثل آینه‌ها پاک و بیریاست این شعر تازه است، گوارای روحتان زیرا که شعر تحفه ی ارزنده ی خداست امروز با خودم غزل آورده ام، غزل آن مشتری که خواست غزل‌های ‌, ...ادامه مطلب

  • ای که در ماورای فاصله‌ها پُشت انبوه درد غمگینی

  • ای که در ماورای فاصله‌ها پُشت انبوه درد غمگینیخوب احساس می‌کنم آنجا که خودت را غریب می بینی مثل من بی‌قرار و دلتنگی، گوشه ای در اتاق تنهاییبی تو افسوس میخورم هر شب که برایم ستاره می چینی ماهرویم! چراغ ماه امشب مثل شب‌های قبل روشن نیستباز مجبور میشوی شب را در کنار دَریچه بنشینی من به نیروی عشق خوش بینم، مُردن عشق را نمی بینمزندگی تلخ رو نمیماند، من و تو میخوریم شیرینی غم نخور، پرده‌-پرده فاصله‌ها عاقبت برکنار خواهد رفتما به هم میرسیم یک جایی، فارغ از این جهانِ ماشینی   ,ای که در کشتن ما هیچ ...ادامه مطلب

  • معشوقه های مستِ غزل! دلبری کنید

  • معشوقه های مستِ غزل! دلبری کنیدامشب برای من کمی افسونگری کنیددر من شکوه جاذبه عشق مرده استای صاحبان جاذبه عصیانگری كنیدقلبم شبیه کودک بی‌سرپناه شدلطفا برای کودک من مادری كنیدد‌یگر نگاه گرم شما دلفریب نیستدلبر نمیشوید ا‌گر، دل بری كنیدچندیست آسمان دلم بی ستاره استفكری برای آبی خاكستری كنیدمن از زوال خاطره‌ها حرف میزنمگاهی مرا به خاطره یاد‌آوری كنید#ﻓﺮﺩﻭﺱ_ﺍﻋﻈﻢ , ...ادامه مطلب

  • عشق هم عزیز من! اعتماد می خواهد

  • مثل بی‌گناهی که، عدل و داد می خواهدخاطر پریشانم حرف شاد می خواهدعهد می‌کنی، اما عهد‌های بی پایهعشق هم عزیز من! اعتماد می خواهدقهر می‌کنم گاهی، دور میشوم از توتا دلی به یاد توست، از تو یاد می خواهدما دو تن نفهمیدیم رسم عاشقی، چون عشق...هم مرید می‌جوید هم مُراد می‌ خواهدنیستی تو همبالم، پر زدن میسّر نیستزیر اسمان، پرواز، اتحاد می خواهد!مادرم به من می گفت، عشق، سختْ دشوار استدرد میكشی، صبری، بس زیاد می‌خواهد.#ﻓﺮﺩﻭﺱ_ﺍﻋﻈﻢ , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها