در پیش کسی درد دل تنگ نگفتمخاموشم و چون مرغ شباهنگ نگفتممانند فلانی نشدم شاعر دربارچیزی به جز از ملت و فرهنگ نگفتمآیینه منم، آب منم، مذهبم عشق استبا شیشه دلان مرثیه ی سنگ نگفتم!بسیار غزل گفته ام از وحدت دلهااز صلح و صفا گفتم و از جنگ نگفتم!هرچند که دور از وطنم، خاطره اش سبزیک بار هم از حسرت افرنگ نگفتم!گاهی خودم از دست خودم میخورم افسوسشعری که به دلها بزند چنگ،نگفتم!همصحبت من آیینه و چشمه و مهر استصد شکر که از نقشه و نیرنگ نگفتمهمرنگ خودم هستم و همرنگ شما نه!از تفرقه بیزارم و از رنگ نگفتم!فردوس اعظم بخوانید, ...ادامه مطلب
روز جمعه، ۱۵ ثور ۱۴۰۲ خورشیدی برندهگان دوازدهمین دور جوایز آکادمی کلک زرین در کابل اعلام شد. در محفلی که در دفتر مرکزی نهاد «افغان ادبی بهیر» به منظور تفویض جوایز کلک زرین در شهر کابل برگزار شده بود، آقای صدیقالله بدر یکی از اعضای هیئت داوران اکادمی کلک زرین به نمایندهگی از آکادمی کلک زرین در پیوند به پیشینهی فعالیتهای دوازده سالهی اکادمی کلک زرین سخنرانی کرد و در بارهی ویژهگیهای شعرها و نوشتههای برندهگان جایزههای سال ۱۴۰۲ خورشیدی اکادمی کلک زرین، دیدگاه هیئت داوران سال ۱۴۰۲ خورشیدی را بیان کرد. آقای بدر در ادامهی سخنانش گفت: اکادمی کلک زرین، یک نهاد ادبی آزاد متشکل از نویسندهگان افغانستان است که همه ساله به شماری از آثار برتر شاعران و نویسندهگان افغانستان و کشورهای دارای زبان و فرهنگ مشترک با مردم افغانستان، جوایزی را اعطا میکند. خوشبختانه امسال در کنار چند اثر ارزشمند فارسی و پشتوی متعلق به شاعران و نویسندهگان افغانستان، دفتر شعرهای شاعر و داستاننویس و پژوهشگر نامآشنای جمهوری تاجیکستان آقای فردوس اعظم با نام (زخمهای شکفته) برندهی جایزهی کلک زرین شناخته شده است.جایزهی بیرونمرزی فارسی اکادمی کلک زرین، قبل از این، به دفترهای شعرهای سه تن از شاعران و نویسندهگان نامور و توانای جمهوری تاجیکستان بانو فرزانه خجندی، آقای آذر سلیم و استاد عبدالجبار سروش تفویض گردیده بود.دفتر زخمهای شکفته، مجموعهی تازهی شعرهای شاعر قامتافراز و بالنده آقای فردوس اعظم که از سوی هیئت داوران بخش فارسی آکادمی کلک زرین برندهی جایزهی ادبی کلک زرین سال ۱۴۰۲ خورشیدی شناخته شده، حاوی زیباترین نمونهها و خوشههای گلستان شعر معاصر تاجیکستان است که مورد استقبال ویژهی جامع, ...ادامه مطلب
جنگ مثل سایه، همیشه همراهمان است. گردبادِ خشمگینی که ستونهای زندگی را میشکند و چیزی جز ویرانی و ناامیدی باقی نمیگذارد.من و خانوادهام سالهاست که به آن عادت کردهایم. مثل یک مهمانِ ناخواسته حاضر به رفتن نیست. اما این سایه ی نوآمده، این سایه ای که سیاهی ترسناکتری را زاییده است، فرق میکند. تاریکتر، وحشتانگیزتر و مثل وَبای همهگیر همهچیز را آلوده کرده است...آن بعدازظهر، مثل روزهای پیش، سنگینی ناامیدی و احساسِ سُستی شانههای باریکِ مادرم را آویزان کرده بود. آفتاب از پشتِ شیشههای شکستهی پنجرهمان به خانه میتابید و روی صورتِ نهیب و چشمانِ بیرنگش مینشست. پوستِ روی استخوانیش پُرآژنگ شده بود. حالِ خواهرم بدتر از او، جسمِ کوچکش لاغرتر و چشمانش مثل عروسکِ یکپایه اش که همیشه در گوشه اتاق میخوابید، بیرنگتر مینمودند. دنده هایمان مانند کلیدهای پیانو از بدنمان بیرون زده بود. سالها پیش پدرم که آن وقت زنده بود، گفت: "جنگ مانند سرطان است، آرام - آرام هر چیزی را که با آن در تماس است، میخورد".تمام تلاشم را به کار بُردم تا اگر حتی دستم زیر سنگ هم برود، چیزی برای خوردن پیدا کنم. اما این کار مثلِ تلاش برای صیدِ ماهی در بسترِ یک رودخانه ی خُشک بود. هیچ وقت این قدر احساسِ درماندگی نکرده بودم. روزِ گذشته آخرین دَستپانه ی مادرم را با بَهای ناچیز فروختیم.* * * *گویی شهرِ ارواح بود. خیابانها مثل شکمم خالی، فروشگاهها مانندِ دهانم بسته، تنها گاهی صدای انفجار از دوردست میآمد و سکوت را میشکست. ساختمانها ریخته و گوشهها پر از آوار بود. بوی دود و باروت در هوا میپیچید. نمیتوانستم در حینِ راه رفتن احساسِ ترس نکنم. هر لحظه ممکن بود در تیررس قرار بگیرم. سرم را مثل متهمان پائین انداخ, ...ادامه مطلب
«باغی پر از شکوفه » تازهترین اثر استاد #اعظم_خجسته، شاعر، ترجمان و روزنامهنگار تاجیکستان را نشریات " ناهونته" در شهر تهران به اهتمام استاد رضا شالبافان منتشر کرد.این مجموعه عبارت از 150 صفحه، فراگیر غزلهای شورانگیز شاعر است که در دورههای مختلف ایجاد شده و خواننده را به آغوش باغی پر از شكفههای امید و عشق و آرزو و روشنی میبرد.استاد خجسته از شاعران خجستهنام و صاحبسبک تاجیکستان، سابقه طولانی و پربار در حوزه شعر و ادبیات دارد.او دارندهی نشان طلای فردوسی (مؤسسه فرهنگی اکو ، 2011 ، ایران ) ، برنده جایزه به نام کمال خجندی (برای اثرهای " نالههای باد " و " آمد بهار بی تو " ، 2020 ، تاجیکستان ) میباشد.یادآور میشویم که جناب اعظم خجسته، تا قبل از این اثر ، 8 مجموعه شعری با نامهای :" سایهروشن ” ، 2002 ، ایران“ چشمه زلال ” ، 2011 ، ایران" سپیده را سلام " ، 2014 ، تاجیکستان" ایستگاه زندگی " - 2016 ، تاجیکستان" آمد بهار بی تو " 2017 ، تاجیکستان" نالههای باد " 2019 ، تاجیکستان" نالههای باد " ، 2020 ، ایران" به لطف یاد تو " ، 2021 ، تاجیکستان -را در تاجیکستان و ایران منتشر نموده ، امروز یکی از شاعران مطرح در حلقههای فارسیگوی منطقه محسوب میشود.این نوید را به استاد و دوستداران ادب مبارکباد میگوییم.#ادبیات #تازهنشر #کتاب #شعر #اعظم_خجسته بخوانید, ...ادامه مطلب
کتاب «پرچم سفید»- مجموعه حکایههای شاهمنصور شاهمیرزا - نویسنده تاجیک در تهران روانه بازار شد. کتاب فراگیر 9 حکایه (داستان کوتاه) از این ادیب تاجیک است، که برای خواننده فارسیزبان پیشکش شدهاست.کتاب را انتشارات «ایهام» که ناشر تخصصی ادبیات و هنر است، با شمارگان 500 نسخه و در 108 صفحه با تصویرگری فرخندهبانو - دختر ادیب به زیور طبع آراستهاست.شاهمنصور شاهمیرزا تا کنون 4 کتاب حکایه و 4 مجموعه شعر در دوشنبه، تهران و دهلی منتشر نموده، نزدیک به 30 کتاب از آثار ادیبان تاجیک را به فارسی برگردان و در تهران به نشر رساندهاست.چاپ اول کتابهای او "باغ شفتالو" (حکایهها ، تهران و دوشنبه ) ، "میخواستم پرنده شوم" ( "ثالث" ، تهران ) و "دینم عشق است" (شعرها ، " ادیب " ) تمام شده و قرار است سال آینده به نشر دوم برسد.داستانهای او در میان خوانندگان و نویسنده و منتقدان ایران استقبال گرم یافت و مجله "بخارا" ، مؤسسه خانه کتاب، نشر "ثالث" نشستهایی در نقد و بررسی آنها برگزار نمودند.رادیوی "سلامت" - ایران که بیشترین شنونده را در کشور دارد، به دلیل برخوردار بودن حکایاتش از فضاهای صمیمی و عاطفی تاجیکانه، آن را با صدای مؤلف ضبط و بارها پخش کرد و چند ادیب معروف ایرانی به آنها نقدهای عمیق تحلیلی نوشتند.یکی از ناشران معروف در تهران قول دادهاست آثار کامل این نویسنده را تا آخر سال میلادی با تعداد زیاد منتشر نماید.مؤلف کتاب علت "پرچم سفید" عنوان گرفتن کتاب مذکور را چنین شرح داد: «پرچم سفید» نام یکی از حکایات اینجانب و داستان یکی از دانشمندان است که پس از بیست سال تحصیل در مدارس بخارا با شوق و ذوق به زادگاهش - یکی از روستاهای کوهستان برمیگردد. بر خلاف انتظار، مردم عامی آزار و اذیتش میدهند، , ...ادامه مطلب
#مژده "نغمههای تاجیکی"، مجموعهی اشعار شاهمنصور شاهمیرزا، ادیب تاجیک که سال گذشته در دهلی نو و تهران چاپ شده بود، به #چاپ_دوم رسید.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی اکو، کتاب مذکور در همایش شاعران و موسیقیدانان با حضور بیش از 200 شاعر و هنرمند از ایران، تاجیکستان، افغانستان، پاکستان و هندوستان که روزهای 18-20 آبانماه سال 1401 در زیباکنار رشت (استان گیلان) برگزار گردید، با حضور استاندار گیلان و جمعی از مسئولین ایران رونمایی شد. "نغمههای تاجیکی" از سوی نشر شاعران پارسیزبان با شمارگان 500 نسخه منتشر شد. علیرضا قزوه، شاعر و مدیر مؤسسة فرهنگی شاعران پارسیزبان در پیشگفتار کتاب مذکور نوشته است: "شاهمنصور شاهمیرزا را از خیلی سالها پیش میشناسم و تقریباً از سال های 2000 که به عنوان نخستین مأموریّت فرهنگی به تاجیکستان رفتم، ایشان را در آنجا ملاقات کردم. الآن درست یادم نیست که نخستین دیدار ما در اتّفاق نویسندگان بود یا در رایزنی فرهنگی. الغرض اینکه شاهمنصور را بیش از بیست سال است که میشناسم و با هم رفاقت داریم و با هم بسیار بار در محافل ادبی ایران و تاجیکستان شعر و غزل خوانده... و تجربة بسیار خوبی اندوخته و هماینک به اعتقاد من یکی از شاعران قابل اعتنا در عرصة غزل امروز تاجیکستان است. گرچه در عرصة پژوهش و مردمشناسی و ترجمه نیز کارهای ارجمندی کرده است و آشنایاش با نثر امروز فارسی بسیار عمیق و قابل اعتناست. حتّی از ایشان داستان و نقد و نظر نیز دیدهام و در این عرصه نیز به اندازة غزل تواناست". گفتنیست اوّلین کتاب غزل های او "میخواستم پرنده شوم" سال 2019 (1398 خورشیدی) از سوی نشر ثالث در تهران منتشر شد. تا کنون از این نویسنده کتاب های زیرین به نشر رسیدهاند: "سرمة , ...ادامه مطلب
این مجموعه با تیراژ ۵۰۰ نسخه شامل ۶۰ غزل است که همه در موضوعات اجتماعی سروده شدهاند و ۳۳ شعر آن در خصوص اوضاع نابسامان و تلخ افغانستان (خراسان) و در حمایت از مردم دردمند و صدای آزادیهای آنهاست.ناشرِ این کتاب «گروه فرهنگی همزبانان» است.شاعر و پژوهشگر جوان جناب اسماعیل لشکری مسوولیت، ویراستاری، برگآرایی و چاپ این کتاب را بر عهده داشتهاند، و همچنین پیشگفتاری بر این اثر نوشتهاند، که سپاسگزارِ لطف و زحمات و همت ایشان هستم.اشعار عاشقانه در این اثر جای ندارند.علاقهمندان میتوانند جهت تهیه این کتاب به جناب لشکری در کابل مراجعه نمایند.این مجموعه را با یک بغل عشق و مهر تقدیم میکنم به همزبانان عزیزم.به امید روزهای خوش! روزهای که دوباره آرامش، امنیت، روشنی و آزادی برای همیشه در این جغرافیا حاکم بشود.با مهرفردوس اعظم بخوانید, ...ادامه مطلب
این شهر، شهر فاحشه های هزاررو ستچیزی که گم شده است در این گوشه آبروستطبق نظامنامه ی این شهر پر نقابهر کس دهان به مدح گشود آدم نکوست!البته چاپلوسی این قوم تازه نیستآیینه از نگاه کج اندیش؛ فتنه جوس, ...ادامه مطلب
خوانندگان فارسیزبان تا کنون #فردوس_اعظم را به عنوان شاعر میشناختند، اکنون از طریق داستان های او با اندیشه و افکار وی آشنا می شوند. انتشارات #آروَن در شهر تهران نخستین مجموعة داستان های این شاعر تا, ...ادامه مطلب
نفرین به حربه ای که دروغ و دیانت استمجموعه ای سخیف که نامش سیاست استلعنت به ان نگاه که از روشنی تهی ستاٌف بر قبیله ای که بدون شرافت استشاعر کجاست؟ گوشه زندانِ بی دلیلامروزها شکنجه به شکل عدالت استدروازههای عاطفه را سخت بستهاندچیزی که باز مانده فقط راه حسرت استما دردهای مشترک مردم خودیمجغرافیای غصه ما بینهایت استای شاعری که جرم و گناهت #سرودن استتنها نه ای که پشت تو فریاد ملت است#فردوس_اعظم#زندان_جای_شاعر_نیست@firdavsiazam, ...ادامه مطلب
خبر رسید که در روز عید بیماری دلم گرفت و شد از دیده اشک غم جاریبه روزگار، به غربت، به جادّهها لعنت که دور کرده مرا از تو وقتِ ناچاریآهای باد که از شهر یار می آییچرا پیام خوش از مادرم نمی آری؟بگو که خسته ام از دست این جدایی هاتمام قلب منی وقت خواب و بیداریگشوده ام به دعا دست و می رسد الهامدوباره مادر من! خوب می شوی، آری! بخند خنده تو طرح باغ و آیینه , ...ادامه مطلب
دلم گرفت، دلم مُرد از هوای شما کجا روم که رها باشم از جفای شما به سوی غربت تلخ از دیار کوچ کنم؟که "تنگ" میکنم این شهر را برای شما! منی که در بغلم صد چراغ میسوزد چرا قدم بگذارم به جایْ پای شما؟!هنوز ذهن من از اعتراض لبریز است مگر به خواب روم گم شود صدای شما! خودم برای خودم یک رفیق میمانم نه آشنای کسانم! نه آشنای شما! مرا به خاطر عشق از خدا نترسانید نمیش, ...ادامه مطلب
❤❤️❤️✍✍✍#یک_پیشنهاد"کافکا در کرانه""کافکا در کرانه" یکی از بینظیرترین و معروفترین آثار آقای هاروکی موراکامی مطرحترین نویسنده ی ژاپن است.این رمان در سال ۲۰۰۵ میلادی در ردیف ده رمان برتر سال قرار گرفت.این رمان "داستان دو شخصیت متفاوت است که در موازات هم حرکت میکنند: کافکا که پسری ۱۵ ساله است و به علت یک پیشگویی عجیب از خانه فرار میکند و آقای ناکاتا پیرمرد آرام و مهربان و عجیبی که به علت اتفاقی شگفتانگیز در بچگی دچار نوعی اختلال در حافظه شدهاست اما حاصل این حادثه به دست آوردن توانایی صحبت با گربه هاست".معمولا خواندن یک رمان بلند وآن هم ۶۰۹ صفحه ای حوصله و وقت بسیاری میطلبد."کافکا در کرانه" (ترجمه مهدی غبرائی، تهران: نیلوفر، چاپ اول 1386) در میان همه رُمانهایی که تا بحال خوانده ام بهترین و جالب ترین رُمانی است که خیلی دوستش داشتم. مطالعه ی این کتاب قدرت تصویر سازی را در خواننده تقویت میکند در همان صفحات اولیه ی کتاب با خواندن تصویرهایی ناب و کمیاب غافلگیر شدم. البته به دلیل گیرایی و جالب بودن داستان کمی با عجله در مدت یک هفته خواندمش و دوست دارم دوباره و حتی چندباره بخوانمش. چون ارزشش را دارد. این یعنی قدرت قلم و تخیل نویسنده. واقعا ترجمه آقای مهدی غبرائی نیز بسیار روان و عالیست.نگارش منسجم، چینش عالی و حسابشدۀ رویداد ها، هیجانانگیز و تأثیرگذار و بی نظیر بودن رمان حاکی بر قدرت, ...ادامه مطلب
کنج قفس که عرصه ی بالِ عقاب نیست!--------------------------------------------------- – درود به شاعر عاشقانه های ناب لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی فرمایید. ✍ تا تو کنارمی، غزلم عاشقانه استدر شعر چشمهای تو فردوس اعظمم – در آغاز می خواهم نظرتان را در مورد شعر بدانم. هر شاعری نظری خاص دارد. شعر در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟ ✍ای شعر! شاهد همه ی درد های منجز دامن بلند تو دارم پناه؟ نه! چقدر به تاثیر شعر در جریانات اجتماعی معتقدید؟ ✍میکشم آسمان آبی رنگ ،میکشم یک زمین دور از جنگشاعرم من و خوب میدانم که توان مداد یعنی چه! – امروزه شاهد ورود انبوهی از شعر و اثار شاعران نوپا به بازار نشر هستیم. نظرتان راجع به این پدیده چیست ؟ ✍ وقتی که یکی خانه به دوش است، غریب استاین گونه برآوردن آثار اضافی است – آقای اعظم مطلع شدیم مدتی است که ترک وطن کرده و در غربت به سر میبرید. میتوانم بپرسم که دلیل این دوری چه چیزی بوده؟ ✍غوکان به کنجِ برکه و مُرداب قانع اندجای نهنگ گوشه ای این منجلاب نیست – پس راهی که انتخاب کردید مسیریست برای رسیدن شما به سعادت و خوشبختی ؟ ✍ هجرت مسیر واقعه ی جبر و درد ماستوقتی که نیست چاره غم این دیار را – اهان، پس معلوم میشود که به اجبار ترک یار و دیار کرده اید... ✍بر سایه های مرده ی هم تیغ می کشیمجز کینه در دیار جهالت نمانده است – جهالت؟؟ میشود بیشتر توضیح بدهید؟ ✍ ناگفته , ...ادامه مطلب
#تقدیم_به_یک_عزیز چشمان تو را کاش غمانگیز نبینم! برگ دلت افسرده ی پاییز نبینم! لبخند بزن، خندهات آیینه ی صبح استاز درد، تو را این همه لبریز نبینم! بگذار، که آیینه به روی تو بخندد من از تو ولی گریة یکریز نبینم! پلکی بزن و معجزه کن، شور برنگیزاندوه در آن چشم غزلریز نبینم! جز لهجة ی شیرین تو ای حضرت معشوقدر هیچ کس این لحنِ دلانگیز نبینم! گفتی که دعا میکنم اندوه نبینی!من یک نفس اندوه تورا نیز نبینم! #فردوس_اعظم#غزل_معاصر_تاجیکستان https://telegram.me/firdavsiazamبرچسبها: نبینم از فردوس اعظم, ...ادامه مطلب